...

 

 

به تو که می رسم

آینه ها برعکس نشانم می دهند

این شکل اصلا شکل خودم نیست

و این درخت ، روح ماده ی زنی است

که تاریخ را شیر می دهد

که می گوید

فقط پنجره ها می توانند

ساعات طولانی بدون پلک زدن

به جهان خیره شوند

حالا به من پناه بیار

به حاشیه ای که در آن

تنها ستاره هایی که تازه از تخم بیرون امده اند

می دانند ، جهان

فرزند کدامین مرد تنهاست

و این یعنی

من

اصل خودم هستم

با مهر اداره ای که سال هاست تعطیل است.

 

توضیح:چاپ شده در ششمین مجموعه شعر جشنواره آزاد جوان "ساوالان "

خواب های یک مرد جنگجو

 

 

خواب های یک مرد جنگجو

 

درچشم های تو که باشم   

چه فرق می کند

این رودخانه ها فکرهای تو باشند

یا خواب هایی که یک مرد جنگجو ببیند

ببین امروز

ایران سرش پایین است

و پرنده ها برهنگی اش را نوک می زنند

حلا از دیدبانی چشم های تو

که مدام نگاهم را باز داشت می کند

از استکان هایی که مادرم

خواب هایش را در ان نمی ریزد

از تمام نقطه هایی که نامی برایم ساخته اند

می خواهم که تنهایم بگذارید

که خودم نباشم

بدون (( فاطمه ))

بدون (( بیرانوند ))

بدون اینکه کسی بفهمد

از سوراخ ته کفشم به دنیا امده ام

جایی که زمین مرده است !

توضیح:چاپ شده در (( برگزیده اشعار هشتمین جشنواره شاعران ایران "شب های شهریور" ))

(( صلح ))

سال هزارو نهصد و چهارده

جهان به جنگ خویش می رود

هزارو نهصد و هجده

جهان از جنگ خویش برمی گردد

به تاخیر بیفت

سالهاست که صلح

در تاخیر نطفه می بندد

و تاخیر در بیست سالگی من

فکر کن

تنهایی ، سایه پیر تفنگی ست که می گوید

صلح

نه از کبوتر شروع می شود

نه از زیتون

بلکه نیایش کوچک گنجشک هایی است

که می دانند بهشت

نام قبیله ای است در همین نزدیکی.

                                   ...

توضیح // چاپ شده در (امواج ارغوانی )سید ضیاالدین شفیعی  سال ۱۳۸۷و (سجاده های سربلند)  ۸۹ البته به اسم شخصی دیگر